صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / آل رشید /

فهرست مطالب

آل رشید


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

پناهندگی عبدالرحمن و پسرش عبدالعزیز سعودی به شیخ مبارک امیر کویت، و نیز تمایل شیخ مبارک به دولت انگلستان که رقیب سرسخت دولت عثمانی در شبه جزیرۀ عربستان به‌ شمار می‌آمد، موجب شد که عبدالعزیز بن رشید، گذشته از انگیزۀ شخصی برای دشمنی با امیر کویت، از سوی ترکان هم که در پی نیرویی عربی برای درهم شکستن سعودیان و امیر کویت بودند به هجوم بر کویت تحریک شود. از این زمان یک رشته عملیات جنگی سراسر نجد را در‌برگرفت، اما به نظر می‌رسد که نخست شیخ مبارک به تحریک و یاری سعودیان، پیشروی به قلمرو ابن رشید را آغاز کرد و به سوی قصیم تاخت (لاریمر، I / 1169). ابن رشید به مقابله آمد و در پیکار صَریف در شمال شرقی بریده (ذیقعده 1381 ق / مارس 1901 م) نیروی متحدان را سخت درهم شکست (غرایبه، 1 / 246) و شیخ مبارک به کویت گریخت. ابن رشید که اینک راه را برای حمله به کویت هموار می‌پنداشت، چند ماه بعد با امید به یاری عثمانیها دست به لشکرکشی زد، اما ناوگان دریایی انگلستان به حمایت از شیخ کویت برخاست. در آن میان، عبدالعزیزبن عبدالرحمن از خروج ابن رشید از جبل شمر سود برد و ریاض را اشغال کرد (1319 ق / 1902 م). ابن رشید به ناچار راه بازگشت در پیش گرفت (حمزه، 354؛ لاریمر، I / 1169). او مدتی بعد عازم تسخیر ریاض شد، ولی به درستی دانسته نیست که چرا بدون پیکار بازگشت. زرکلی (1 / 134) با نادرست شمردن توجیه برخی از نویسندگان که هجوم به ریاض، یا تلاش برای مسدود ساختن جادۀ احساء و کویت به ریاض برای محاصرۀ اقتصادی آن شهر را ناشی از بیم عبدالعزیز دانسته‌اند، بر آن است که ابن رشید کوشید تا قبایل عجمان و آل مرة را بر ضد سعودیان بسیج کند تا آنها نیز از جنوب ‌شرقی به ریاض هجوم برند، ولی ابن سعود پیشدستی کرد و با اتحاد با قبایل آل مرة و دواسر نقشۀ ابن رشید را عقیم گذاشت. پس از عقب‌نشینی ابن رشید از نزدیکی ریاض، ابن سعود برای گمراه ساختن دشمن خویش شهر را ترک کرد. عبدالعزیز بن رشید سر در پی او نهاد و در محل سلمیّة در شمال دَلْم جنگ در‌گرفت (ربیع‌الاول 1320 ق / ژوئن 1902 م) و ابن رشید شکست خورد. از این پس دوران ضعف ابن رشید و عقب‌نشینی از بسیاری از متصرفاتش آغاز گشت. ابن سعود که از پیش فرصتی می‌جست تا قصیم را که ابن رشید از آن به‌عنوان دژی برای حملات خود به جنوب شبه جزیرۀ عربستان استفاده می‌کرد تصرف کند، در 1322 ق / 1904 م به آنجا هجوم برد و پس از درهم شکستن ماجدین حمود سردار ابن رشید، عُنیزه و بریده را تسخیر کرد و سراسر قصیم به قلمرو او پیوست (لاریمر، I / 1169, 1170). در این میان عثمانیان برای سرکوب آل سعود که دوباره سر برآورده و بر ضد آنان فعالیت می‌کردند، ابن رشید را با ارسال پول و سلاح مدد رساندند و او با ارتشی مرکب از شمریان نجد و عراق به مقابلۀ ابن سعود رفت. در نخستین پیکار در بُکَیْریّة واقع در غرب قصیم (ربیع‌الثانی 1322 ق / ژوئن 1904 م)، ابن رشید پیروز شد و عبدالعزیز سعودی زخم برداشت و گریخت (زرکلی، 1 / 150-152)، ولی در پیکار دیگر (رجب 1322 ق / سپتامبر 1904 م) ابن رشید شکست خورد و به حائل بازگشت (همو، 1 / 164؛ لاریمر، I / 1170)، اما همواره مترصد فرصتی بودکه از او انتقام بکشد. از‌این‌رو نخست با شیخ مبارک صلح کرد. در این میان عثمانیان نیز به مذاکرات صلح با امیر سعودی پرداختند، ولی راه به جایی نبردند. ابن رشید چون از قطع مذاکرات میان عبدالرحمن سعودی و فیضی پاشا و صدقی پاشا، نمایندگان دولت عثمانی آگاه شد، قصد قصیم کرد. عبدالعزیز سعودی به مقابله آمد و در پیکاری که در روضة‌المهنّا نزدیک بریده در‌گرفت (صفر 1324 ق / آوریل 1906 م) ابن رشید شکست خورد و کشته شد (حمزه، 354؛ غرایبه، 1 / 385). به روایت دیگر ابن رشید با توطئۀ قبلی در روضة ‌المهنا ترور و کشته شد (لاریمر، I / 1170). به گفتۀ همو (I / 1171) پس از پشتیبانی انگلستان از شیخ کویت در هجوم ابن رشید به آنجا، دولت انگلستان و ابن رشید کوشیدند تا با یکدیگر روابط دوستی برقرار سازند. اگرچه ابن رشید در آغاز نپذیرفت، ولی پس از تماس با کنسول انگلستان در بصره، خواستار روابط دوستی شد و تعهد کرد که در قبال چشم‌پوشی انگلستان از حمایت شیخ کویت، از ساختن راه‌آهن در شبه جزیرۀ عربستان پشتیبانی کند، اما دولت انگلستان آن پیشنهاد را غیرقابل تضمین یافت و در حقیقت اتحاد با شیخ مبارک و پشتیبانی از آل سعود را بر اتحاد با آل رشید که نیرویش رو به ضعف می‌نهاد، ترجیح داد. ابن رشید نیز با عثمانیان بر ضد شیخ مبارک همداستان شد.
7. متعب‌ بن عبدالعزیز (حک‍ صفر تا ذیقعدۀ 1324 ق / مارس 1906 تا ژانویۀ 1907 م)، در 18 سالگی وارث دولتی شد که روزهای نیرومندی خویش را پشت سر گذاشته بود. ابن سعود در پی براندازی دولت آل رشید، اندکی پس از مرگ عبدالعزیز به حائل هجوم برد (ربیع‌الآخر 1324 ق / ژوئن 1906 م)، ولی نتوانست شهر را تسخیر کند. شیخ کویت که پیش از آن با عبدالعزیز پدر متعب صلح کرده بود و از سوی وی مأمور مذاکره با سعودیان شده بود، به درخواست متعب کوششهای خود را در این راه ادامه داد. پس از طی مذاکراتی میان نمایندگان دو طرف در قصیم سرانجام صلح شد و مقرر گشت که هر یک از امیران سعودی و رشیدی در قلمرو خود فرمان رانند. این صلح را گذشته از نیرومندی روزافزون آل سعود باید ناشی از ناامیدی متعب از یاری عثمانیان دانست. چه متعب علی‌رغم آنکه طالب پاشا از استانبول به حائل رفت و به او مدال دولت عثمانی داد فقط با تکیه بر قول سلطان مبنی‌بر ادامۀ کمکهای استانبول به آل رشید، نمی‌توانست به پیکار با آل سعود ادامه دهد. خاصه که اندکی بعد پادگان عثمانیان در قصیم برچیده شد و متعب به کلی تنها ماند (لاریمر، I / 1172). متعب‌بن عبدالعزیز سرانجام پس از 9 ماه حکومت، در شکارگاه به دست سلطان و فیصل و سعود، پسران حمود، کشته شد و خانواده‌اش را نیز قتل عام کردند و از نسل عبدالعزیز جز کودک خردسالی به نام سعود بر جای نماند (غریبه، 1 / 385؛ حمزه، 354). متعب مردی سخاوتمند بود و چون به حکومت نشست مالیات یک سال را بخشید و مقرریهایی را که پدرش ملغی ساخته بود، دوباره برقرار ساخت. با اینهمه از نظر مالی ضعیف بود و گفته‌اند که نتوانست خراج 80 اسبی را که اسلافش به دربار استانبول می‌فرستادند، مهیا سازد ((لاریمر، I / 1171-1172).
8. سلطان‌بن حمود (حک‍ ‍1324-1326 ق / 1907- 1908 م). وی پس از به قتل رساندن متعب‌بن عبدالعزیز در حائل به حکومت نشست. اما دولت عثمانی با قطع کمکهای مالی خویش به حائل از شناسایی حکومت او خودداری کرد. در مقابل، سلطان کوشید تا با واسطۀ شیخ کویت با انگلستان رابطۀ دوستی برقرار سازد، ولی در این کوششها نیز شکست خورد تا آنکه برادرانش سعود و فیصل که با او در قتل متعب‌بن عبدالعزیز دست داشتند، بر سلطان شوریدند و او را کشتند (همو، I / 1173؛ غرایبه، 1 / 385؛ قس: عزاوی، 1 / 219). در روزگار او، سراسر قصیم و خیبر از قلمرو آل رشید جدا شد (حمزه، 354).
9. سعودبن حمود (حک‍ ‍1326- صفر 1327 ق / 1908- مارس 1909). وی بلافاصله پس از شرکت در قتل سلطان رشتۀ کارها را در دست گرفت و از بیم شورش برادرش فیصل او را به حکومت جوف گمارد، ولی خود نیز مدت درازی دوام نیاورد، زیرا طرفداران سعود خردسال پسر عبدالعزیز سر به شورش برداشتند (همانجا) و سرانجام حمودبن سبهان دایی سعودبن عبدالعزیز او را کشت (غرایبه، 1 / 385).
10. سعودبن عبدالعزیز (حک‍ ‍1327- 1338 ق / 1909-1920 م). وی خردسال بود که از قتل‌ عام خاندان عبدالعزیزبن متعب به دست پسران حمود در 1324 ق / 1906 م جان به‌در برد و داییهایش او را به مدینه گریزاندند. پس از قتل سعودبن حمود، طرفداران خاندان عبدالعزیز او را به حائل آوردند و به امارت برداشتند (حمزه، 354). نخست داییش حمودبن سبهان و پس از وی زامل بن سبهان به نیابت از او رشتۀ کارها را در دست گرفت. زامل که با دشمنانی چون ابن سعود در ریاض و ابن صباح در کویت و ابن شعلان در رولة روبه‌رو بود، کوشید تا با برخی از آنان صلح کند، اما ابن شعلان با استفاده از تغییراتی که در حائل به وقوع پیوسته بود، جوف را اشغال کرد (غرایبه، 1 / 386). زامل نیز در مقابل با ابن سعود صلح کرد و برتری او را پذیرفت و سپس با شفیق کمالی پاشا امیر عثمانی بصره، پیمان اتحاد بست و به موجب آن پول و سلاح دریافت کرد (حمزه، 355). اما ابن سعود اتحاد آل رشید با عثمانیان را مخالف عهد صلح آنان با خود خواند (غرایبه، 1 / 386). دولت انگلستان با یاری دادن به ابن سعود و چیرگی او بر احساء و کرانه‌های خلیج‌فارس (1331 ق / 1913 م) منطقه را جزء قلمرو خود به شمار می‌آورد و در سراسر کرانه‌های شرقی و شمالی شبه‌جزیره از کویت تا حضرموت نفوذ داشت. با آغاز جنگ جهانی اول و فشار دول مرکزی در جبهۀ غرب بر انگلستان، به‌‌ویژه ورود ترکیه به جنگ در کنار آلمان (ذیقعده، 1332 ق / اکتبر، 1914 م) انگلستان مأمورانی برای تحریک امیران و سران قبایل عرب به پیکار با عثمانیان به شبه جزیرۀ عربستان روانه کرد. از‌جمله سروان شکسپیر را به ریاض فرستاد (شبیکه، 25، 26) تا ابن سعود را به پیکار با آل رشید تشویق کند. انگلستان از این تحریک دو هدف داشت: نخست، جلوگیری از توسعه‌طلبی سعودیان در کرانه‌های خلیج‌فارس با مشغول ساختن آنها به پیکار در نجد؛ دوم، تضعیف نیروی عثمانیان که با آل رشید متحد بودند و هر دو خطری جدی برای نفوذ انگلستان در عربستان به‌شمار می‌آمدند (بیربی، 51؛ قس: شبیکه، 35). به این ترتیب عربستان مرکز توطئه بر ضد عثمانیان و هم‌پیمانان آنان شد. حتی گفته‌اند که در بهار 1332 ق / 1914 م امیران و رؤسای قبایل شبه جزیرۀ عربستان در حائل گرد آمدند که طی آن برای تشکیل جبهۀ متحد عرب و تدارک قیامی بر ضد عثمانیان تصمیماتی اتخاذ گشت (لوتسکی، 545). اما این معنی با توجه به وفاداری آل رشید نسبت به عثمانی و دشمنی با سعودیان بعید به نظر می‌رسد. شاید سعودبن سبهان که در 1332 ق / 1914 م زامل را کشته و خود بر مسند او نشسته بود، در پی تحکیم موقعیت خود به چنین کاری دست زده باشد. از سوی دیگر، سعودیان که بزرگ‌ترین متحد انگلستان به شمار می‌رفتند و در کنار قلمرو آل رشید فرمان می‌راندند، فشار خود را برای تشکیل جبهۀ نیرومندی از امیران شبه‌جزیره بر ضد عثمانی افزون ساختند. ابن سعود برای تحقق این هدف از آل رشید دعوت کرد که با او بر ضد عثمانی همداستان شود، ابن رشید پاسخی عتاب‌آمیز فرستاد و ابن سعود را به جنگ تهدید کرد (زرکلی، 1 / 216، 219، 220)، ولی از حملات خود طرفی بر نبست و ابن سعود به نوبۀ خود در ربیع‌الاول 1333 ق / ژانویۀ 1915 م به آل رشید هجوم برد و در کنار آب جُراب در شرق زِلْفی جنگ رخ داد و ابن سعود شکست خورد (غرابیه، 1 / 386؛ زرکلی، 1 / 222). چنین می‌نماید که پس از این پیکار، سعودبن سبهان که بر بیش‌تر کارهای آل رشید نظارت داشت کوشید تا با نمایندۀ انگلستان در کویت تماس برقرار سازد، ولی توفیق نیافت. او سپس با تکیه بر نفوذ خود در حائل به طمع حکومت افتاد، ولی توطئه‌اش کشف شد و گریخت. جانشین او عقاب‌بن عجیل که به سمت مشاور امیر گمارده شد، مردی خردمند و محتاط بود و با ابن سعود و شریف حسین به گفتگوهای صلح پرداخت (حمزه، 355، 356). گفته‌اند که وی با یاری ابن سعود و شریف حسین که آشکارا به مقابله با عثمانیان و متحد آنان برخاسته بودند، کوشید تا آل رشید را برکنار سازد (غرایبه، 1 / 386). ولی چندی بیش نگذشت که عبدالله بن طلال بن نایف، سعودبن عبدالعزیز را در شکارگاه به قتل آورد و خود نیز به دست غلام سعود کشته شد (زرکلی، 1 / 254؛ غرایبه، 1 / 386).
11. عبدالله‌بن متعب (د 1366 ق / 1947 م). او پس از قتل سعودبن عبدالعزیز به انتخاب سران قوم به حکومت نشست و محمدبن طلال برادر عبدالله، قاتل امیر سابق را به زندان افکند (حمزه، 356). ابن سعود که همواره در پی فرصتی برای حمله به جبل شمر بود از ضعف شدید آل رشید در این روزگار سود برد و پس از جنگی کوچک بسیاری از مناطق آنجا را گرفت، ولی هنوز وقت آن نرسیده بود که مستقیماً به حائل بتازد (بیربی، 54، 55). اما حملۀ عبدالله‌بن متعب به ابن شعلان متحد ابن سعود و باز‌ پس‌ گرفتن جوف از او بهانه به دست ابن سعود داد تا در 1339 ق / بهار 1921 م سپاهی همراه با ابن شعلان و فیصل‌الدویش به حائل فرستد (غرایبه، 1 / 388). در خلال محاصرۀ حائل، محمدبن طلال که به جوف گریخته بود به حائل بازگشت (زرکلی، 1 / 254). بیم عبدالله از ابن طلال و محاصرۀ حائل باعث شد که وی از ابن سعود صلح بخواهد. شرط ابن سعود مبنی بر اینکه آل رشید در امور جبل شمّر دخالت نکنند (حمزه، 356)، آشکارا انقراض حکومت آل رشید را در پی داشت. از‌این‌رو عبدالله نپذیرفت و جنگ شدت یافت. با اینهمه عبدالله مدت درازی بر جای نماند و به‌سبب شورش محمدبن طلال در حائل گریخت و به ارتش ابن سعود پناهنده شد (غرایبه، 1 / 388). امیر مخلوع را به ریاض بردند و او تا پایان عمر همان‌جا ماند.

12. محمدبن طلال (مق‍ ‍1373 ق / 1954 م). وی هنگام محاصرۀ حائل توسط ارتش ابن سعود، از جوف به آنجا رفت و ظاهراً به دلیل ضعف عبدالله ‌بن متعب در مقابله با سعودیان، بر او شورید و پس از گریز عبدالله، خود رشتۀ کارها را در دست گرفت و در دفاع از حائل سخت پای فشرد (غرایبه، 1 / 388). چون سعودبن محمدبن عبدالرحمن سر کردۀ ارتش سعودیان دست از محاصره برداشت تا عبدالله امیر تسلیم شدۀ آل رشید را به ریاض برد، محمد از این فرصت سود جست و بر قبایل طرفدار ابن سعود تاخت. ابن سعود نیز نیرویی به سرکردگی فیصل‌الدویش به مقابله فرستاد تا محمد را سرگرم سازد و سپس خود به سوی او تاخت و وی را تا حائل عقب نشاند و آنجا را محاصره کرد. چون کار بر مردم حائل سخت شد، امیر محمد کس به صلح فرستاد. ابن سعود در آغاز از پذیرفتن آن خودداری کرد. سپس با این شرایط که ابن طلال خود را تسلیم کند و از حائل خارج شود و ابن سعود نیز از متحدان آل رشید درگذرد و عفو عمومی اعلام کند، صلح شد (زرکلی، 1 / 255). محمدبن طلال سرانجام در 29 صفر 1340 ق / 1 نوامبر 1921 م حائل را تسلیم کرد و ابن سعود وارد شهر شد. به این ترتیب، دولت آل رشید پس از 90 سال حکومت منقرض شد. محمدبن طلال را به ریاض بردند و او بیش از 20 سال در آنجا زیست و سرانجام به دست یکی از غلامانش کشته شد (غرایبه، 1 / 388).

مآخذ

استودارد، لوتروپ، حاضر العالم الاسلامی، ترجمۀ حجاج نویهض، به کوشش شکیب ارسلان، قاهره، 1343 ق؛ بیربی، ژان ژاک، جزیرة ‌العرب، ترجمۀ نجدة‌هاجر و سعیدالغز، بیروت،1960 م؛ حمزه، فؤاد، قلب جزیرة‌ العرب، ریاض، 1388 ق / 1968 م؛ زرکلی، خیرالدین، شبه ‌الجزیرة فی عهدالملک عبدالعزیز، بیروت، 1 / فهرست؛ شبیکه، مکی، العرب و السیاسة ‌البریطانیة فی الحرب العالمیة ‌الاولی، بیروت، 1970 م؛ عزاوی، عباس، عشائر العراق، بغداد، 1365 ق / 1937 م؛ عطار، احمد عبدالغفور، صفرالجزیرة، مکه، 1364 ق، 1 / 129-130؛ غرایبه، عبدالکریم محمود، مقدمۀ تاریخ العرب ‌الحدیث، دمشق، 1380 ق / 1960 م، 1 / فهرست؛ لوتسکی، و.، تاریخ غرب در قرون جدید، ترجمۀ پرویز بابائی، تهران، 1356 ش؛ نیز:

Antonius, George, The Arab Awakening, London, 1938, Index; Dickson, H. R. P., Kuwait and Her Nighbours, London, 1956, Index; EI2; Lorimer, J. G., Gazetteer of the Persian Gulf, Oman and Central Arabia, 1915, I / Index; Philby, H. J., Sa’udi Arabia, Beirut, 1968; Rentz, George, «Wahhabism and Saudi Arabia», The Arabian Peninsula, ed. by Derek Hopwood, London, 1972.

صادق سجادی

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: